دلم برایت تنگ شده محبوب من ...
به نام خدایی که تنهاست ولی تنهایم نمی گذارد
دیدی ؟! باز هم با همان "به نام خدا" شروع کردم ! مثل قبل ...
عادت ؟! شاید ! ولی باور کن ایمان "هم" دارم !
و اما تو ... نمی دانم چرا قهر کرده ای با من !
یعنی این قدر بد شدم که حتی نمی خواهی دستانم تو را لمس کند ؟!
کاش می دانستم ... !
اگر میدانستم لااقل نازت را می کشیدم !
باور کن منت می کشیدم !
با تو پر می شوم و پر می کشم !
با تو از امروز به دیروز و به فردا می روم !
از قشنگ ترین لحظاتم زمانیست که با تو هستم !
تو که می دانم خوب می دانی و با تمام کارهایت به من می فهمانی که :
"لا حول و لا قوه الا بلله العلی العظیم"
با تو حتی به خدا "می توان" رسید و شاید به... !

باور کن ! دلم برایت تنگ شده محبوب من ...
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 7:15 توسط ترانه شب
اینجا همان "به خاطر تو" ست که شده